سلطان سلیمان
سلطان سلیمان : سلطان یکم یا سلطان باشکوه یا سلطان قانونی ، فرزند سلطان سلیم خونخوار دهمین سلطان عثمانی میباشد که در سال ۱۵۲۰ به حکومت رسید و یکی از قدرتمندترین سلاطین عثمانی بود و دارای طولانی ترین زمان سلطنت را دارا بود .وی سلطنت خود را در سن ۲۶ سالگی آغاز کرد و ۴۶ سال زمامداری کرد. او در اروپای سدهٔ شانزدهم به عنوان سلطانی برجسته و والامقام مطرح گشته بود که مسئولیت امپراتوری عثمانی را در اوج قدرت نظامی، اقتصادی، و سیاسیاش بر عهده داشت.
سلطان سلیمان در طول سلطنت خود لشکر کشی های زیادی انجام داد و پیروزی های بسیاری رای دولت خود به ارمغان آورد . سلیمان شخصاً سردمدار ایجاد تغییراتی بنیادین در قانونگذاری امور مرتبط با جامعه، آموزش، مالیات، و حقوق جزائی شد. قوانینی که او وضع کرد تا سدهها پس از مرگ او، شاکلهٔ امپراتوری عثمانی را تشکیل میدادند.
نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار میآمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود و عصر طلایی هنر، ادبیات، و معماری امپراتوری عثمانی را خود شخصاً سرپرستی میکرد.
وی دارای پنج پسر بود که یکی از آنان فرزند ماهی دوران و بقیه فرزندان روکسالنا کنیزک روتینایی که بعد ها بر او نام خرم سلطان را گداشتند بود.
خرم سلطان :
خرم دختر یک کشیش ارتودوکس بود که توسط تاتار های کریمه به اسارت گرفته شد و در قسطنطنیه به عنوان برده فروخته شد. او بهسرعت مدارج ترقی در دربار را پیمود و به سوگلی سلطان تبدیل شد. سلیمان با زیر پا گذاشتن سنتی دویست ساله، کنیزی از حرمسرا را به عنوان همسر رسمی و قانونی خود اختیار کرد که این امر حیرت ساکنین قصر و اهالی شهر را بر انگیخت زیرا پس از آنکهتیمور، بایزید یکم را شکست داد و زنش را به اسارت گرفت، سلاطین عثمانی از ازدواج نکاحی خودداری میکردند. همچنین سلیمان به خرم اجازه داد که تا پایان عمرش در قصر توپقاپی اقامت کند که این نیز بر خلاف سنتهای پیشین بود زیرا رسم بر آن بود به محض آنکه ولیعهد از خردسالی در میآمد، او را به همراه مادرش به یکی از استانهای دور میفرستاند تا فرمانداری کند و تجربه بیندوزد و آن زن دیگر به کاخ سلطان باز نمیگشت مگر آنکه پسرش به سلطنت میرسید.
ماهی دوران :
وی اولین سوگولی سلطان سلیمان میباشد گفته میشود که ماهی دوران به عنوان زیباترین زن تاریخ عثمانی شناخته میشود.زنی با موهای قهوهای و چشمان سبز. مادر شاهزاده مصطفی اولین فرزند شاه سلیمان ماهی دوران است .ماه دوران به معنی همیشه زیبا یا کسی که زیباییش از بین نمیرود و یا دوران زیبایی است معنی دیگر نام وی ماه بخت و اقبال است سلیمان وی را ماه دوران نوبهار نامید
ابراهیم پاشا :
ابراهیم پاشای پارگایی دومین وزیر سلطان سلیمان بعد از محمد پیری پاشاست . وی ۱۳ سال وظیفه صدارت را بر عهده داشت ابراهیم پاشا پارگایی از دوستان دوران کودکی سلطان سلیمان بود. ابراهیم اصالتاً اهل یونان و مسیحی بود و در نوجوانی در مدرسهٔ قصر تحت نظام دوشیرمه به تحصیل پرداخت. سلیمان او را به سمت «طوغانچی» (مسئول مرغان شکاری) دربار برگماشت و اندکی بعد او را عهدهدار سمت «خاص اوداباشی» (اتاقدار مخصوص سلطان) کرد.
ابراهیم در طول سیزده سالی که مقام وزارت اعظم را بر عهده داشت، بهسرعت ترقی نمود و به قدرت رسید و ثروت عظیمی اندوخت که این امر شگفتی و حسد سایر درباریان را برانگیخت و دشمنان زیادی را برای او تراشید. در هنگام نبرد با صفویان، گزارشهایی به سلطان رسیده بود که حکایت از گستاخی ابراهیم داشت؛ ابراهیم عنوان «سرعسکر سلطان» را بر خود نهاده بود که این امر در نظر سلیمان، توهینی شدید به او محسوب میشد.
بدگمانی سلطان نسبت به ابراهیم با نزاعی که بین ابراهیم و اسکندر چلبی درگرفت، فزونی یافت. اسکندر چلبی «دفتردار» (مسئول امور مالی) دربار بود و نزاع او با ابراهیم، در نهایت به مرگ او منجر شد. ابراهیم که اسکندر را به تلاش برای دسیسهچینی متهم میکرد، توانست سلطان را متقاعد کند تا فرمان قتل او را صادر کند. اسکندر چلبی پیش از مرگ، در آخرین کلماتی که بر زبانش جاری شد، ابراهیم را به تلاش برای توطئهچینی بر ضد سلطان متهم کرد و این گفتهها، خیانت ابراهیم را برای سلطان مسجل کرد. در ۱۵ مارس۱۵۳۶ جسد بیجان ابراهیم در قصر توپقاپی پیدا شد. دستور قتل او را سلیمان صادر کرده بود ولی بعدها از این تصمیم خود بهشدت پشیمان گشت.
کشتن پسر، اشتباهی که سلطان سلیمان را دیوانه کرد
پسر بزرگ پادشاه با اینکه میداند احضار به احتمال بسیار زیاد برای به قتل رساندن اوست اما دستور پدر را اجابت میکند و سلطان به شیوهای ناجوانمردانه او را در خیمه خود به قتل میرساند.
مصطفی، پسر ارشد سلطان سلیمان تنها پسر او از زنی غیر از خرم سلطان، فرزند ماهی دوران گلبهار سلطان بود، فرزندی که تاریخ گواهی داده در میان برادران و خواهرانش و اصلا در کل تاریخ عثمانی یکی از نوادر بوده است. در واقع تمام روایات تاریخ حاکی از هوش، شجاعت و قدرت این شاهزاده است. اما مصطفی یک دشمن عمده به نام «خرم سلطان» داشت که میدانست اگر مصطفی به عنوان شاهی برسد به رسم عثمانیها تمام برادران تنی و ناتنی خود یعنی فرزندان خرم و احتمالا خود او را به قتل خواهد رساند. خرم سلطان پس از به قتل رسیدن ابراهیم پاشا افراد نزدیک به خود را به سمتهای وزیر اعظمی و وزیر محاسبات و مالیات میگمارد و با کمک آنها و البته فرماندهان ینی چری (سپاهیان مخصوص و ویژه عثمانی) شروع به توطئه و بدگویی علیه مصطفی میکند و در نهایت این بدگوییها منجر به این میشود که سلطان مصطفی را احضار کند، پسر بزرگ پادشاه با اینکه میداند احضار به احتمال بسیار زیاد برای به قتل رساندن اوست اما دستور پدر را اجابت میکند و سلطان به شیوهای ناجوانمردانه او را در خیمه خود به قتل میرساند.
تقریبا تمامی مورخان ترک و اروپایی متفقالقول میگویند به قتل رسیدن این شاهزاده شایسته بزرگترین اشتباه سلطان سلیمان بوده است و او تنها کسی بوده که میتوانست شکوه و افتخار و وسعت امپراتوری پدر را حفظ کند و قتل او و به حکومت رسیدن سلیم دوران اوج عثمانی را پایان داده است و دوران نزول این امپراتوری را رقم زده است. بوسکوبر، سفیر اتریش در دربار عثمانی در مورد مصطفی نوشته: «مصطفی تحصیلکردهترین، باهوشترین و شجاعترین مردی است که در میان عثمانیها دیدهام، امیدوارم که این شاهزاده هیچگاه فرمانده قشون عثمانی در جنگ با اروپاییها نشود.»
در برخی روایات ترک آمده است که سلطان سلیمان پس از کشتن پسر ارشدش بسیار از این کار ناراحت بوده و بارها خرم را به دلیل تلقین خیانت مصطفی به او سرزنش کرده و حتی از خود دور کرده حتی اشاره شده که سلطان شعری در غم فرزندش میسراید که به دستور سلطان سلیم تمام نسخههای موجود این شعر معدوم میشود.
همه در هم